ملوانها خودشان بلدند چه کار کنند؟!
يكم: در يكي از وبلاگها خواندم كه "... ملوانها بلدند خودشان را نجات دهند، ما بايد به فكر زندانيان سياسي باشيم"؛ در حالي كه جا به جاي اين ماجرا و جمله به جملهاي كه احمدينژاد در روز رهايي به ملوانان گفت، نشان از رويكرد حكومت به حقوق بشر، مسائل سياسي و مسائل زنان داشت. فكر ميكنم وقتي احمدينژاد ميگفت "آن خانم كه بچه دارد، چرا او را به جنگ ميفرستند؟" بيش از همه منظورش به زنان ايرانزمين بود؛ يعني اينكه شما برويد در خانه، بچهداري كنيد و قيمه بپزيد و خودتان را براي شوهر آماده كنيد (حتي اگر بر پشت شتر بوديد!).
دوم: ظاهرا با ملوانان رفتار خشونتآميزي ميشده است، اما مسؤولان حكومتي موضوع را انكار ميكنند؛ اين دقيقا همان رفتاري است كه سالهاست در زندانهاي جمهوري اسلامي با ايرانيان ميشود. هرگز فراموش نخواهم كرد كه احمد باطبي در يكي از نوشتههايش اشاره كرده بود به اين كه يك بار سر او را در توالت فرو كرده بودند و اين تازه يك جمله از چند صفحه نوشته پر آب چشم او بود؛ يك جملهاي كه من به خاطر سپردم تا فراموش نكنم اين فرومايگان كه هستند و چه ميكنند... رفتاري كه با ملوانان شد براي ما ايرانيها كاملا قابل پيشبيني بود؛ قابل پيشبيني و شرمآور.
مقصود از اين آسمان و ريسمان بافتنها اين كه، مسائل جدا از هم نيستند، در هر كنش و واكنش حكومت و يا جامعه ايران و يا جامعه جهاني، ميتوان نشانههايي از هر جزء اجتماعي را ديد. و آگاهي از مسائل گوناگون در جامعه ميتواند توانايي ديدن وضعيت كلي محيط را به دست آورد و فهميد و به ساخت آن پي برد. اگر فعال جنبش زنان هستيم نياز است بدانيم كه رويكرد كلي جامعه و حكومت به ملوان زن انگليسي چيست و او را به چه ديدهاي مينگرند؟ ترحم؟ انزجار، تحسين و يا تعجب؟
دست كم نبايد مسائل ديگران را كماهميت جلوه داد، چرا كه بدون آن نه ميتوان كمك كرد و نه ميتوان ياري طلبيد.
No comments:
Post a Comment